چگونه به کودک خود خواندن بیاموزیم؟
کتاب " چگونه به کودک خود خواندن بیاموزیم؟ ( از تولد تا پیش دبستان)" - نوشته: گلن دومن - انتشارات فرارسانه برگ بخشهایی از کتاب: اینکه آموزش خواندن به کودک باید از چه سنی شروع شود سوال مهمی است. چه زمانی کودک آمادگی یادگیری دارد؟ وقتی مادری از متخصص رشد کودک پرسید: از چه سنی باید آموزش به کودکش شروع کند؟ متخصص از مادر پرسید: کودکتان کی به دنیا می آید؟ مادر جواب داد: او اکنون 5 ساله است. متخصص جواب داد : سریع به خانه بروید، 5 سال از بهترین سالهای زندگی فرزندتان را هدر داده اید. بعد از 2 سالگی هرسال خواندن سخت تر می شود. کودک 5 ساله خیلی آسان تر از کودک 6 ساله یاد می گیرد. به همین ترتیب 4 سالگی راحت تر و حتی 3 سالگی راحت ترین سن برای ی...
نویسنده :
مامی ستاره
15:01
تولد مامی
31 فروردین 92 امروز تولد مامی هست . وقتی که مامان میشی حتی تولدت هم تحت الشعاع شادیهای قشنگ دلبندت قرار می گیره . تا از خواب پاشدی دویدی تو هال بغلم کردی و گفتی : مامی مامی! تولدت مبارک ! (البته با تقلب بابایی . هههههههه) . خوشمزه من ! هیچوقت از بدنیا اومدنم به اندازه اون لحظه شاد نبودم. بعدا میام و عکسای هدیه تو بابایی رو می ذارم . احتمالا تنها هدیه هایی که گیرم میاد ...
نویسنده :
مامی ستاره
15:05
سومین بهار بودن تو!
واسه اولین بار رفتی آرایشگاه . محیطش واسه منم کلی جالب بود چه برسه به تو! فیش! اینم از مارهای سفره هفت سین که با خمیر آموس درستشون کردیم. یه هفت سین ماری! البته بماند که با کلی تمهیدات جامها و مارها رو بردیم شیراز. باغ فین کاشان! عید دیدنی! بهار زیبای شیراز خونه ی مامان جون! باغبون کوچولو تو باغ خاله بانو اطراف شیراز! اینم تولد یاس خوشگل ! پرنسس زیبای من تو تولد یکسالگی مهبد تپلی! مهبدی پس کلاه تو کو ؟ 13 بدره امسال ! وقت .... هههههههههه باغ جلوی خونمون تهران! اینم یه مدل تاب سواری به اینا می گن تاب واقعی!!!!!!!!!! ...
نویسنده :
مامی ستاره
23:42
نقاش کوچولو
باور نمی کردم که دو تا کفش دوزک پایینی رو با قلمو و آبرنگ خودت کشیدی! گل سمت راست رو وقتی بابایی کشید تو هم با مداد شمعی گل سمت چپ و ساقشو کشیدی و بعد برگها رو هم با کمک من تکمیل کردی. ...
نویسنده :
مامی ستاره
22:28
30 ماهگی
4 اسفند 91 عزیزترینم امروز 30 ماهه شدی یعنی 2 سال و نیم. چقدر زود می گذرن و من ... دیروز داشتم ناخن انگشتای پا و دستت رو می گرفتم و تک تک سرانگشتاتو می بوسیدم . مگه چقدر دیگه بهم اجازه می دی که کاراتو بکنم .چند سال دیگه که مثل همین 30 ماه اینقدر زود می گذرن که من حتی در حسرت ثبتشون می مونم اینقدر مستقل شدی که قطعا اینروزها برام خیلی خاطره انگیزن. ولی همیشه و همیشه یادت باشه که مامی و بابا چقدر عاشقانه و بدون هیچ انتظاری دوستت دارن. تک ستاره زندگیم دوست دارم. اینم عکس ستاره و اطلس کوچولو زیبای خفته من! این لباس خوبه مامی؟ مامی: یامی یامی پیتزا ! ستاره : مامی بگو یامی یامی!...
نویسنده :
مامی ستاره
0:33
من خوشگل نیستم!
دیشب (26 بهمن 91)مهمون عزیزی داشتیم . یکی از دوستای دوران مدرسه که 5 سالی بود ندیده بودمش و با همسرش شام رو مهمون ما موندن . موقع خواب داشتم پوشکتو عوض می کردم که سیمین جون اومد تو اتاقت و تو با لحنی معترض بهش می گی : نیا خاله من خوشگل نیستم کلی تعجب کردم که چرا داری این حرفو می زنی و بعد متوجه منظورت شدم که یعنی زشته که من لختم نیا خاله ! امروز به کشوی عکسای قدیمی من و بابایی دست پیدا کردی و هی عکسا رو دیدی که فقط من و بابایی هستیم کلی بهت برخورده میگی : مامی ستاره کجاست ؟ سریع فکر کردم که چی بگم واسه اینکه یکم وقت بخرم می گم : تو نبودی عزیزم . می گی: شرکت بودم و من: نه عزیزم تو اونموقع تو اسمونا بودی و تو با لحنی فیلسوفانه م...
نویسنده :
مامی ستاره
21:01
دومین سفر کیش
دو هفته پیش تو تعطیلات رفتیم کیش! دومین سفر بهمراه تو به کیش و ذهن من دائما در حال مقایسه امسال با دو سال پیش تو . چقدر راحت تر بودم تو این سفر چقدر تو بزرگ شدی و چقدر به هممون خوش گذشت . با بابایی رفتی استخر و بابایی واسه اولین بار شنای تو رو دید و کلی ذوق کرده بود وقتی هم اومدین اتاق از من تشکر کرد . قلبم پر از شادی شد . لابی هتل و سرحال از هوای خوب و آفتابی کیش باغ پرندگان و یک عالمه طاووس و پرنده های خوشگل دیگه پرنسس ستاره و کالسکه مخصوص در حال عکس گرفتن از دلفینها زیبای خفته ی من به محض خروج از دلفیناریوم یک پری دریایی کنار ساحل بسیار زیبای مرجانی کیش ...
نویسنده :
مامی ستاره
16:49
پرنسس27 ماهه
اینم چند تا عکس سورپرایز واسه مامان جون: ...
نویسنده :
مامی ستاره
12:39