کلمه های خوشمزه
عزیزترین عزیز من!
قربون زبون شیرینت بشم . اینقدر خوب و روون حرف میزنی که وقتی کلمه ای رو اشتباه می گی دلم نمی خواد درستشو بهت بگم . قربون حرف زدنت بشم . اینم چند تا کلمه محدود که یه جور دیگه می گی:
مساقبه (مسابقه)
قرس (برس مو) با ضمه قاف و ر
مامان جون بدوخین (مامان جون بدوزین)
عزیزم شنات خیلی پیشرفت کرده نمی تونم باور کنم که کانگورو کوچولوی من که تا همین یکی دو هفته پیش حاضر نبود یک لحظه ازم جدا بشه اینجوری تو آب دنبالم می ذاره . مربیت میگه شاید تا آخر این ترم بتونی بدون بازو بند شنا کنی . جونمی ! لحظه شماری می کنم .
دل هردومون واسه مامان جون خیلی تنگ شده . دیروز تمام مدت داشتی با تلفن اسباب بازیت با مامان جون حرف می زدی وقتی هم می خواستیم از شرکت بیایم خونه پرسیدی: مامان جون الان میاد ؟ و من با حرص از دلتنگی گفتن نه مامی نمیاد.
دخترکم برای هردومون دعا کن . دعا کن بتونم اون پروژه بزرگی رو که می خوام بخوبی شروع کنم و به اتمام برسونم . تو فقط دعا کن گل قشنگ .
شاهدخت زیبای من:
چند روزی مهبد کوچولوی عمه با مامان مهربونش مهمون ما بودن:
مهبدی بزن قدش:
گل دراومد از حموم
سنبل دراومد از حموم!
مامی جون فکر نمی کنی کفشای بابا یکم برات کوچیکه!!!!!!!!!!!!!!
ووقتی که پرنسس خانم می خوان به اصرار بلوز و دامن مامی رو بپوشن و توسط بابای مبتکر مثل ملکه رومیها می شن
اینم کاردستی جدید دخترکم : جای چشمها و لبش رو خودش تعیین کرده و جسبونده.
اینم بازی رنگها با یه عالمه چیزای رنگی