ستاره مامی

مهدکودک 2

دلم می خواد بنویسم بی دلیل و با دلیل فقط بنویسم . از دلتنگیهام از اشکهای ناخواسته ی گاه و بیگاه گوشه چشمام . از بغض لعنتی که دو هفته هست گلومو فشار میده .  خدایا دخترم بزرگ شده و من باز هم جا موندم . خدایا خدایا خدایا! با فریاد خفه شده سکوتم چه کنم؟ نه مادرکم! نگرن نشو .هیچ اتفاق بدی رخ نداده . امروز برای ثبت نام قطعی رفتیم مهدکودک و تو چه شادمان لحظاتت رو سپری کردی. ازت معمولی خداحافظی کردم و جوابم یک خداحافظی سرسری از جانب تو بود چون می خواستی زودتر بری طبقه بالا که از بقیه بچه ها جا نمونی . مدتی تو ماشین نشستم و بعد برای بردنت اومدم و در نهایت تو با گریه از مهد بیرون اومدی  و وقتی با تلفن برای بابایی تعریف کردم با همون طنز...
17 تير 1392

مهدکودک

مهدکودک ... اگه مامان باشی و جگرگوشه ات به سن 3 سالگی یا 4 سالگی نزدیک شده باشه حتی اگه خانه دار هم باشی کلی دلهره و نگرانی و حرف نگفته رو تو همون 3 تا نقطه می خونی. دلم می خواست بنویسم مهدکودک ... و بجای هر حرفی بغض تو گلوم و اشک گوشه چشمام رو نشون بدم. سعی کردم مادر قوی باشم البته سعی کردم . سعی کردم بجای گفتن " مامان مواظب باش" لبخند دلگرمی بخشی رو رو لبام بشونم و بگم " می دونم که می تونی " و گاهی همراه با دستی کمک رسان. هیچوقت از هیچ چیزی نترسوندمت : از هیچ چیز حتی مرگ ! البته فلسفه طولانی داره و تصمیم راحت و یک شبه ای نبوده این مواجهه با مرگ. پس بدیهیه که از دزد، دکتر، آمپول، غریبه و هیییییییییییییییییچ جانوری (حتی سوسک)  تو ...
15 تير 1392

شبهای رویایی

  فقط باید مادر باشی تا بادیدن این کاریکاتور اشک تو چشمات جمع بشه ! و چیزیکه برام جالب بود اینکه کاریکاتو رو آقایی بنام سعید کشیده (اینجور که از امضا فهمیدم) شبهای رویایی من و تو! زمان چقدر زود می گذره نمی تونم باور کنم تا همین چند ماه پیش ( یعنی تا حدود 2 سال و نیمگی) لذت خوابیدن مداوم حتی 3 ساعت مثل یک رویا بود برام و حالا پرنسس زیبای من سر ساعت 9:30 آماده خوابیدن میشه و نهایتا تا 10-10:15 تبدیل به زیبای خفته قصه ها و از همه رویایی تر اینکه تا خود صبح می خوابه . یعنی باور کنم ؟ من و اینهمه خوشبختی!!!!!!!!!!!!!   از امشب ساعت بازی (آموزش ساعت) رو شروع کردیم . و از ساعتای رند مثل یک، دو ، سه و ...   خدایا ه...
12 تير 1392

بدون عنوان

قبل از کوتاه کردن موهام:     میشه بجای خوردن گیلاس از اونا گوشواره ساخت! البته کاش لااقل یکی از اون گیلاسا خورده می شد و تلاشهای ما برای میوه خوردن همچنان بی نتیجه نمی موند   برای نشون دادن فرق بین دریاچه و دریا از تشت آبی و وان سفید استفاده کردیم که نهایتا به شنا تو دریا و قایقرانی ختم شد .   قدرت تجسم خوشگل مامی ستاره : مامی ببین با کبریتا کوه درست کردم ستاره : مامی به این دست نزنیا . اتو داغه! پروانه سمت راست رو از روی پروانه سمت چپ که من کشیده بودم کشیدی ...
24 خرداد 1392

هوشهای چندگانه

روزهامون با سی دی های بریل کیدز و خواندن دومن و بازهم "دورا" می گذره . مثل بچه هایی که یکدفعه به حرف میفتن و تازه معلوم میشه چه گنجینه لغاتی رو تو ذهنشون جا دادن در روز شاید نصف وقتا انگلیسی حرف می زنی حتی تو بازیهات با خودت شعرای انگلیسی می خونی. و حالا من وبابایی با کلمه هایی مواجه میشیم که "اسپانیایی" هستن و ... حالا این مامی طفلکی چکار کنه؟ اینم از فواید! سی دی دورا که در واقع زبان اصلیش انگلیسیه ولی واسه بچه های آمریکای لاتین ساخته شده و در غالب کارتون بهشون اسپانیایی یاد میده.  دلم می خواد بچلونمت . دوست دارم عسلکم ! عاشقتم اینقدر زیاد که با هیچ جمله ای نمی شه توصیف کرد و بهت افتخار می کنم .  موهاتو خاله مرضیه روز 5 شن...
11 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ستاره مامی می باشد